شرکت رنگ آرتیستون با ثبت دو برند آرتیستون و ساوالان و تصاویر گل لوتوس و کوه سبلان فعالیت رسمی خود را در زمینه های مشاوره فنی و مهندسی در زمینه تولید و اجرای ، رنگهای صنعتی و ساختمانی ازسال ۱۳۸۹آغازکرده است.

تصویر ثبت شده برند ساوالان

تصویر ثبت شده برند آرتیستون
لغت نامه دهخدا – ویکی پدیا
آرتیستونه یا آرتیستونیکی از دختران کوروش بزرگ و از همسران داریوش بزرگ و خواهر کوچک (تنی یا ناتنی) آتوسا. او محبوبترین همسر داریوش و مادر ارشام و گبریاس بوده است بطوریکه به فرمان داریوش تندیسی زرین از او ساخته شده بود. پسران آرتیستونه از فرماندهان خشایارشاه بودند. او همراه با آتوسا، بامه و اپاکیش جزو چهار زن خانواده شاهی است که اسمش در لوحهای گلی هخامنشی ثبت شده است.
آرتیستون (Artystone)یا Artistun، اسم شخص زنانهٔ پارسی، تنها به شکل یونانی Artystōnē ارتیستونه و شکل ایلامی Ir-da-iš-du-na و Ir-taš-du-na گواهی شده است. این گونههای غیرایرانی، منعکس کنندهٔ نام پارسی باستان Rtastūnā* “ستون ارته (= راستی خدایوار شده و یا راستی و درستی)” هستند.


نیلوفر آبی (گل لوتوس )در فرهنگ ایران باستان
گل نیلوفر آبی است که در ایران باستان از اهمیت خاصی برخوردار بودهاست. این گل با نامهای (نیلوفر آبی، لوتوس یا سوسن شرقی) نیز شناخته میشود و در اغلب کشورهای آسیایی به عنوان نماد همگانی مطرح گردیدهاست. گل نیلوفر آبی ریشه در خاک و ساقه در آب دارد و روی آن به طرف خورشید است. این گل نماد مذهب بوده، همچون نماد پاکی و تهذیب نفس. پیام آن برای جهانیان دعوت برای رسیدن به نور زندگی و تابش این نور بر جهانیان است.
فلسفه
نیلوفر آبی که در ضمیر ناخودآگاه انسان ریشهای عمیق دارد و در درون خود دنیای خدایان و انسانها را احاطه کرده با منشاء زندگی و تخیل آدمی جوش خوردهاست، بدین معنی که مبین رشتههای جادویی و روحانی میباشد که نخستین آدمیان را به جهان میپیوندد. نخستین تصاویری که بشر از این گیاه خلق کرده بیانگر حس انتزاع گرایی اوست. از آنجائیکه این رمز ریشه در باورهای دینی- مذهبی و اسطورهای دارد با گذشت زمان، تغییر آداب، عقاید و شرایط اجتماعی نه تنها حضورش کم رنگ نگردیده بلکه مستحکم تر به جلوه گری خود ادامه داده و قدرت، صلابت و پایداریش را تثبیت کردهاست.
افسانههای باستان
در افسانهها و باورهای مردمان کهن چنین آمدهاست که در ابتدای خلقت، زمانی که خالق تنها در میان آبهای نخستین قرار داشت، همانطوریکه متعجب بود که خلقت را از کجا شروع کند، برگ لوتوسی را مشاهده نمود که تنها موجود بود، مقداری از گلی که لوتوس در آن رشد میکرد در دست گرفت و بر روی برگ لوتوس قرارداد و سطح زمین بوجود آمد. به این ترتیب نیلوفر سمبل جهان گردید و لایههای متعدد گلبرگهای آن نمایانکر ادوار مختلف جهان، مقاطع و مراتب گوناگون هستی. درباور آنها هشت گلبرگ نیلوفر نشانهٔ هشت جهت وجود است که پس از خلقت از قعر آبهای اولیه ظهور کردند این هشت جهت عبارتند از (راست-چپ، جلو-عقب، بالا-پائین، بیرون- درون) ظهور نیلوفر از آبهای اولیه که عاری از هر گونه آلودگی بوده، نشانه خلوص، پاکی و نیروی بالقوهاست که از درون آن نیروی مقدس حیات، دانش و معرفت ظهور میکند.
نمادها
این گل بیانگر نمادهای مختلف میباشد که مشترک با عقاید سایر ملل نیز هست بعنوان مثال نماد باروری- کامیابی-قدرت حاصلخیزی زمین- حمایت از هر موجود زنده- صلح جهانی- زیبائی، تندرستی، مظهر عشق، ریاضت و عبادت میباشد. لوتوس مظهر روشنایی نیز هست در نتیجه حاصل قدرتهای خلاق آتش، خورشید قمر است و به عنوان محصول خورشید و آبها شناخته شدهاست.
اساطیر ایران
در اساطیر ایران این گل نماد ایزد بانوی ناهید است که جای مهمی در آئینهای ایران باستان به خود اختصاص میدهد وی ایزد بانوی آب میباشد که در نقوش برجسته به صورت زنی جوان حجاری شدهاست نام این خدا نخستین بار به صورت آناهیتا در کتیبههای هخامنشی دیده شدهاست بنابراین گل نیلوفر آبی را گل آناهیتا به شمار آوردهاند. نیلوفر با آئین مهری نیز پیوستگی نزدیک مییابد. در صحنه زایش مهر، او از درون غنچه نیلوفر متولد گردیدهاست بنابراین بر خلاف اینکه ریشه لوتوس را در آئین بودا پنداشتهاند به آئین مهر یا میتراسیم که قدمتی بس طولانی تراز آئین بودا دارد مربوط میگردد. در دین زردتشت این گل سمبل اهورا مزداست. سمبل انسانی اهورمزدا نیم تنه مردی است که شاخهای از گل لوتوس را در میان انگشتان خود گرفتهاست.
نیلوفر آبی و آئین زرتشتی
زرتشتیان این گل را مقدس میدانستندزیرااین گل زیبا درمیان مرداب رشد میکند و آنها معتقد بودند که محیط نامناسب زندگی نمیتواند دلیلی بر بد پرورش یافتن انسان باشد. سنگ نگاره لوتوس در تخت جمشید حکاکی شدهاست که این امر حکایت از اهمیت این گل نزدایرانیان دارد.
زرتشتیان بر این باورند که نیلوفر آبی جایگاه نگهداری تخمه یا فر زرتشت بوده که در آب نگهداری میشدهاست.
تزئین معماری
این گل به صورت نشان پاکی در بناهای هخامنشیان به عنوان تزئین در بناها کاربر داشتهاست. از جمله در بنای تخت جمشید به عنوان تزئین حجاریها و سر ستونها دیده میشود.


ساوالان (کوه مقدس اوستایی، هوگر)
زرتشت
طبق اسناد موجود و روایات، زرتشت پیامبر در ۶۴۰ سال قبل از میلاد (۲۶۴۸ سال پیش) در آذربایجان تولد یافت و هنگامی که به ۳۰ سالگی رسید، زادگاه خود را ترک گفته و به کوهی رفت. در این کوه بود که او از خرد خویش برخوردار شد و درآن ۱۰ سال، از تنهایی خسته نشد تا این که دلش دگرگون شد. در این باره ذکریای قزوینی مینویسد: « زردشت از شیز (شهری در کنار دریاچه چیچست ارومیه) به ساوالان رفت و در آن جا عزلت اختیار کرد و کتابی موسوم به اوستا آورد» .
مولف ناشناخته «هفت کشور»، مضمون بالا را به این صورت آوردهاست: «زردشت حکیم از آذربایجان بود و در کوه ساوالان که کوهی مشهور باشد پانزده سال مجاور شد، زند و پازند بساخت و دعوت آغاز کرد».
«ویلیامزجکسن»مولف کتاب«زردشت پیامبر ایران باستان»درسفرنامهاش مینویسد: «ساوالان همان کوهی است که به گمان من آنراباید باکوه دوم صاحب مقدس مذکور در اوستا که در آن جا زردشت با اهورا مزدا راز و نیاز کرده ی کی دانست».
شادروان«ابراهیم پورداوود»جایگاه ساوالان رابرای زردشتیان همانند کوه تور برای یهودیان میداند که درآنجا ده فرمان برحضرت موسی نازل شد.
مطابق کتابهای پهلوی دین کرد و زاد سپرم همپرسگی نخست زرتشت با اهورامزدا در کنار رود دائیتی (موردی چای شهرستان مراغه) یعنی کنار رودخانه زادگاهی وی صورت گرفته است. دومین همپرسگی زرتشت با خدایان در اینجا در کوه هوگر (ساوالان) و اسیند (حرم) با ایزد و هومن (ائیریامن، ایزد دارو و درمان) صورت گرفته بود. از آنجاییکه مطابق روایات زرتشتی عهد اسلامی کوه سبلان محل نازل شدن اوستا بر زرتشت به شمار میرفته است می توان تصور کرد که عنوان سلطان سبلان در اساس در درجه اول به ایزد وهومن (بهمن، ائیریامن، ایزد دارو و درمان، خضر) و در درجه دوم به زرتشت (سپیتاک بردیه پسر سپیتمه) و پدرش سپیتمه جمشید اختصاص داشته است.
زرتشت بعد از سال ها عبادت و ریاضت کشی در ساوالان، زادگاه خویش را ترک گفته و به بلخ عزیمت کرد (در واقع این جابجایی محل حکمرانی توسط پدر زن او کورش / فریدون/ فرشوشتر صورت گرفت تا از پیش قوم خود مغان که نامشان در نام دشت مغان زنده مانده است، به دور باشد).
ساوالان
کلمه ساوالان که از دوکلمه ساو(باج) وآلان (گیرنده) تشکیل شده است ، باج گیرنده میباشد. همچنین کلمه “ساو” به معنی وحی نیز به کار برده شده است که دراینصورت “ساوالان” به معنی “وحی گیرنده” نیزمی باشدو وجه تسمیه ی آن بعلت عزلت، عبادت و بعثت پیامبر باستان حضرت زرتشت در بلندترین نقطه ی این کوه عظیم است. ودر برخی نوشته ها معنی ساوالان را گیرنده آب ( سوالان) یاگیرنده صدا عنوان کرده اند. درمنابع فارسی ساوالان بانام سبلان شناخته میشودکه آنرا از باران بزرگی بهنام سبل می دانند.
در لغت نامه دهخدا در مورد سبلان این چنین نوشته است: سولان، و آن کوهی باشد نزدیک اردبیل. کوهی است عظیم و بلند در حوالی اردبیل و بشرافت مشهور و بسیاری از اهل الله در آن کوه عبادت گزیده و ریاضت کشیده اند
کوه آتشفشانی ساوالان در طول جغرافیایی ۴۷ درجه و ۵۰ دقیقه شرقی و عرض جغرافیایی ۳۸درجه و ۱۷دقیقه شمالی قرار گرفتهاست. رشته کوه سبلان از دره قره سو در شمال غرب اردبیل و در جهت شرقی و غربی بطول ۶۰ کیلومتر و عرض ۴۵ کیلو متر تا کوه قوشا داغ اهر ادامه می یابد ، سطحی که بوسیله آن در آذربایجان اشغال شده است حدود ۶۰۰۰ کیلو متر مربع می باشد و در دامنه های خود سه شهر زیبا یعنی سراب ،اردبیل و مشگین شهر و بیشاز۱۰۰۰آبادی را جای داده است. ازنظر زمین شناسی ساوالان دو مرحله آتشفشان عمده داشته است. فعالیت قدیمی از ( ائوسن) شروع گردیده ولی آنچه که کوه سبلان را بوجود آورده در مرحله دوم (پلیوسن –کوارتنر) شروع به فعالیت نموده و تا عصر بعد از آخرین یخبندان هم ادامه داشته است. گدازههای آتشفشان ساوالان مساحتی معادل ۱۲۰۰ کیلومترمربع رااشغال نمودهاند. درکوه سبلان ،محلهایی دیده میشود که برف دایمی و یخچال جاودانه دارند و علت آن بارندگی به نسبت زیاد و ارتفاع نقاط است. حدود برفهای دایمی سبلان از ۴۰۰۰ متر تا ۴۱۰۰ متر دامنه شمالی است که آثار یخچال قدیمی نیز در این حدود به خوبی دیده می شود . میگویند روزی که برفهای ساوالان آب شود، قیامت در خواهد گرفت.

بلندترین قله سبلان با ارتفاع ۴۸۱۱ متر “سلطان ساوالان” نامدارد و دومین قله آنرا “حرمداغ ” میگویند که نوکی تیز و غیرقابل صعود دارد ، قله سوم که ارتفاع آن نسبت به سلطان ساوالان وحرم داغ کمتر است ، کسری نامدارد که در زیر به توصیف هر یک می پردازیم. (تصویر گرفته شده از سمت مشکین شهر می باشد و از سمت چپ به ترتیب قلل سلطان ِحرم داغ وکسری قرارگرفته اند).
قلل ساوالان
سلطان: قله اصلی یا آتشفشان ساوالان که یکی از زیباترین قلل آتشفشانی ایران و جهان که به آن لقب «سلطان» داده اند بلندترین نقطه آذربایجان (۴۸۱۱ متر) و پس از دماوند، بلندترین قله ایران است.

قله سلطان به شکل مخروط زیبایی است و حدود پنج کیلومتر مربع مساحت دارد. دهانه آتشفشان خاموش آن درجنوب شرقی قله و در داخل این دهانه دریاچهای با محیط بیضی شکل به اقطار ۱۴۵ و ۸۰ وعمق تقریبی ۴۰ متروجوددارد. آب دریاچه ۲۵ متر پایین تر از لبه های مخروط آتشفشانی است و در ردیف دریاچه های آتشفشانی محسوب می شود که ازلحاظ علم دریاچه شناسی یا لیمونولوژی درجهان بی نظیراست.

آب آن به استثنای اواسط تیر ماه تا اوایل شهریور در تمام فصول سال یخ بسته و منجمد است و درجه حرارت آن از درجه حرارت محیط تبعیت می کند و آب ان تنها از طریق ریزش برف و ذوب آن تامین می شود. آب آن آبی مایل به سبز و زلال که از نظر شیمیائی جز آبهای سولفاته کلسیک و سدیک بسیار سبک و غنی از سیلیس است. مشهور است که قبر زرتشت پیامبردرکناراین دریاچه و زیر یکی ازتخته سنگ ها قرار دارد.
سنگ معروف محراب داشی (سنگ محراب) در قسمت شمالی قله سلطان ودرمسیر جبهی اصلی یعنی شمال شرقی واقع است که در کتاب معجم البلدان به قبورحضرت حامد (گائوماته زرتشت) و حضرت هود پیامبر(سپیتمه جمشید) در زیر این سنگ اشاره شده است. گویند سنگ محراب محل عبادت زرتشت بوده است .

حرم داغ: دومین ناحیه مرتفع ساوالان بعد از سلطان، ستیغ بزرگی است که به نام حرم داغ یا سبلان کوچک شناخته می شود.حرم داغ شامل سه قله می باشد ، بلندترین آن حرم ۱ با ارتفاع ۴۵۸۷ متر و دیگر قلل آن ازسمت حرم ۱ به ترتیب حرم ۲ و حرم ۳ نامیده می شوند. به خاطر سختی مسیر حرم ۳ در قله حرم ۳ صندوقچه ای نصب شده است که کوهنوردان صعود کننده اسم و گزارش برنامه خود را در آن می نویسند.
کسری: سومین قله مرتفع ساوالان کسری یا آقام داغ با ارتفاع ۴۵۷۷ مترمیباشد.

قارتال
در جبهه غربی قله سلطان و در کنار جانپناه، سنگی به شکل عقاب به نام قارتال (در ترکی آذربایجانی به معنی عقاب) قراردارد که در طول زمان به نماد سبلان تبدیل شدهاست.این قطعه سنگ به شکل عقابی است که نشسته و سر را به جانب شرق چرخانده است.

قداست ساوالان
میگویند یکی از نشانههای تقدس ساوالان سوگند به آن است، نام ساوالان هنوز یکی از مهمترین سوگندهای ساکنان اطراف کوه و عشایر کوچنده شاهسون به شمار میآید. سوگند را به عنوان «سولطان ساوالان» یاد میکنند چرا که کوه بدین نام شناخته میشود . اهالی باور دارند که وقتی نام ساوالان برده میشود به ویژه وقتی به آن سوگند یاد میکنند، مار از شکارش دست میکشد.
آقای سیدعلی طاهری در کتاب سراب از دیدگاه جغرافیایی می نویسد: “از نقطه نظر مذهبی و تاریخی باستان شناسان معتقدند کوه ساوالان چون طور سینا جزو رشته کوه های مقدس است. برای اینکه زرتشت پیامبر در آن کوه ملهم گشته و به مقام پیامبری معبوث گردیده است و به مثابه طور زرتشت تلقی می گردد لذا این رشته کوه قبل از اسلام از دیدگاه امت زرتشت جنبه مقدسی یافته و پرستشگاه مردم باستان ایران زمین بوده و مخصوصا آتشفشان بودن آن کمک شایان توجهی به این امر نموده است.
دکتر محمد میرشکرایی در مقاله «ساوالان، کوه بزرگ و مقدسترین کوه ایران» مینویسد : تا چند دهه پیش، بسیاری از مردم کوهپایه نشین ساوالان با نیت زیارت راهی کوه میشدند و وقتی باز میگشتند، خویشان و همسایگان و آشنایان به دیدنشان میرفتند و زیارت قبولی میگفتند و گاهی هدیهای هم برای زایر از زیارت کوه آمده میبردند. رسم رفتن به دیدار کسانی که از سفرهای زیارتی بر میگردند در همه مناطق ایران معمول بودهاست و هنوز هم رواج دارد. وجود این رسم در مورد راهیان ساوالان، بیانگر این است که ساوالان در فرهنگ مردم محل با همه معنای کلمه، یک زیارتگاه است.
نقل ساعدی در کتاب «خیاو» هم نشان از همین معنا دارد که میگوید چوپانان به کسانی که راهی بالای کوه هستند سفارش میکنند که پاک باشند و دریاچه را آلوده نکنند.
ساوالان کوه یکه از بهشت آمده است : مردم منطقه بر این باورند که ساوالان یکی از هفت کوه بهشت است. در این باره روایتی دارند که: روزی روزگاری در جایی که امروز ساوالان قرار گرفتهاست، شهری بود با مردمانی متجاوز و آلوده به گناه. خداوند برای آنها پیامبری فرستاد تا هدایتشان کند. اما آنها همچنان نافرمانی کردند. پس خداوند از فرشتگانش خواست که یکی از کوههای بهشت را روی شهر مردمان گناهگار قرار دهند. از میان کوههای بهشت، تنها ساوالان داوطلب این کار شد. یکی از فرشتگان، ساوالان را بر بالهای خویش قرار داد و به زمین آورد و در هنگامی که پیامبر با پیروانش برای عبادت از شهر خارج شده بودند، کوه را روی شهر قرار داد.
میرشکرایی معتقد است: «این قصه با ساختاری کم و بیش همانند در تمام منطقه اطراف ساوالان روایت میشود. بنابر یکی از روایتها، مردمانی که در این شهر زندگی میکردند از قوم لوت بودند و فرشتهای که کوه را بر بال خود به زمین آورد «جبرئیل» بود. در این روایت رد پای تغییرات دوره اسلامی به روشنی پیداست.«
ازجمله شواهد و منابع تاریخ که به کوه ساوالان و نیزصعودهای زیارتی به این کوه اشاره داد میتوان به منابع زیراشاره کرد:
۱ـبر اساس نوشتهای ازهانری ماسه درکتاب«معتقدات و آداب ایرانی» آمده است: «ایرانیان، کوه ساوالان در آذربایجان را بسیار گرامی می دارند. می گویند در سیلگاه پر از برفی که در قله این کوه هست بدن انسانی به چشم می خورد که همیشه به حالت یخ بسته است ولی به طور کامل نگاهداری شده است. بجز یکی از دندان ها و قسمتی از ریشش.

۲ – در کتاب آثار البلاد و الخبار والعباد ذکریا بن محمد بن محمود المکمونی القزوینی آمده است: زرتشت از آذربایجان بود و چندی از مردم کناره گرفت و در کوه سبلان به سر برد و از آنجا کتابی آورد.
۳- در کتاب تاریخی دیگر ی آمده است: سبلان (سولان) وآن کوهی عظیم و بلند درحوالی اردبیل وبه شرافت مشهور و بسیاری از اهل الله درآن کوه عبادت گزیده وریاضت کشیده اند.
۴ـدرکتاب معجم البلدان به ارتفاع۴۸۱۲متری سبلان ، وضع آتشفشانی آن و نیز به قبور حضرت حامد و حضرت هود پیامبر در زیر سنگ محراب اشاره شده است.
۵- درتاج العروس فی شرح القاموس زبیدی آمده است: کوه سبلان ازمعالم صالح ان و اماکن متبرکه و مزار ات است و سبلان لقب عده ای از محدثان ازآنجمله سالم وابراهیم بن زیاد ، خالد بن عبدالله وخالد بن دهقان است.
۶-خاقانی شیروانی در ۵۹۵ هجری قمری ، حدود۸۰۰سال پیش خود به قله سبلان صعود کرده و شعر او که درآن ازحضرت موسی و نیزحضرت خضر نام برده شده سندی بر صعود او به سبلان است.
این باورها و اعتقادات سبب شده که همه ساله عده کثیر ی ازایلات و عشایر و روستاییان اطراف ساوالان جهت شکرگزاری از موهبت های الهی و زیارت دریاچه تا قله صعود کنند. از نظر مردم منطقه بخصوص ایلات، «ساوالان» تنها یک منطقه ییلاقی نیست، بلکه نشانه مردانگی، قهرمانی، سربلندی و پناهگاه مظلومان و یاور دردمندان است. ایلات و عشایر همواره با ساوالان درد دل می کنند و از آن استمداد می طلبند و با احترام و عزت به او «سلطان ساوالان» لقب می دهند و خود و ساوالان را یکی می دانند. شعرهایی که از زمان های دور و سینه به سینه نقل شده دلیل قاطعی بر عظمت و جایگاه ساوالان در زندگی ایلات و عشایر منطقه دارد. از آن جمله: ساوالان سلطانیمدی سلطانیمدی، جانیمدی شانلی آدی دونیادا منیم آدیم سانیمدی. (ساوالان سلطان من است) (سلطان من و جان من است) (نام پرآوازه او در جهان اعتبار و افتخار من است) آثار و شواهد باقی مانده از دوران های تاریخی بخصوص آثار باقی مانده از دوران پیش از مادها، بخصوص دوره اورارتورها در این منطقه و نیز آثار موجود در اطراف سنگ محراب ساوالان دلیل قاطعی بر صعودهای زیارتی به کوه ساوالان در دوران های تاریخی است.
افسانه ها وحکایتها
می گویند بر چکاد بلند سبلان ، هر سپیده دم بانک خروسی با سر زدن سپیده به گوش می رسد و همزمان با آن سه چشمه کوچک آشکار می شود ، یکی زعفرانی رنگ، یکی شیری رنگ و دیگری به رنگ آب. اولی از شربت شیرین تر، دومی از شیر گواراتر و سومی از اشک زلال تر . اما این چشمه ها جز به چشم پاکان نمی آیند.
می گویند در ساحل دریاچه ، حضرت سلیمان ، جام یاقوت بزرگی را با زنجیر بسته است . این جام را اگر خوب نگاه کنی در کف دریاچه می بینی و اگر دلی پاک و اعتقادی کامل داشته باشی جام به سطح آب می آید و می توانی از آن آب زندگی بنوشی و کسانی را که طمع در ربودن آن کنند با خود به قعر دریاچه می کشاند.
میگویند هنگام باز شدن یخها، گرداب عظیمی دردریاچه پدید میآید که هر آنچه را در آن وجود دارد به ژرفای تاریک و ناپیدایدریاچه میکشاند. مردم روایتی دارند از درویشی که عصایش در این گرداب میافتد و سالها بعد آن را در کربلا در دست کسی میبیند. او میگوید که عصا را از آب فرات گرفتهاست. درویش نشان مهری در زیر آن را میدهد و عصایش را میگیرد. این قصه به صورتهای مختلف در سایر نقاط ایران درباره جریان آبهای زیرزمینی نیز وجود دارد. اما در اینجا نکته قابل توجه، تقدس هر دو مکان دریاچه سبلان و شهر کربلاست.
در ایران ” حرم” به معنای مکان زیارتی است، بنابراین، نام حرم به خودی خود نشان از تقدس و حرمت دارد. درافسانه ها آمده است که حرم داغ مرد را به خود راه نمی دهد و از بالای بلندی به ته دره پرتابش می کند، حتی زنان باردار به سبب این که شاید فرزند پسر در شکم داشته باشند نباید به آن نزدیک شوند وگفته میشود که تنها زنان اگر جراتش را داشته باشند میتوانند از آن بالا روند.
میگویند در ستیغ حرم، زیارتگاهی است و در آن چراغی هست که همیشه روشن است. اما برای این که چراغ را ببینی باید دلی پاک داشته باشی.
حکایت کنند که ساوالان محل پیکار قهرمانانی همچون بابک با تهاجمات عباسیان بوده و بنا به قولی اسب بابک بعد از دستگیری بابک خود را به یکی از آبگیرهای سبلان انداخته و خودش را غرق کرده، به همین سبب چند آبگیر به نام “آت گولی” در سبلان وجود دارد.
میگویند در جناغ حرم سنگ نبشتهای از دوره بابک وجود دارد که روی آن نوشته است: «به اندازه شنها و سنگهای ساوالان در این جا از سپاهیان خلیفه کشتیم».